یاز \nدارید به دست آورید. این تعداد میتواند بین سه تا هفت مرحله باشد و یا به طول و پیچیدگی چرخه فروش ربط داشته باشد.در کل زمانیکه در مورد تعداد مراحل قیف فروش صحبت میکنیم، هرچه این تعداد کمتر باشد بهتر است. با این وجود برای تعریف فرایند فروشتان نیاز به مراحل کافی دارید.زمانیکه در حال از دست دادن درصد مش\nتریان احتمالی در هر مرحله از چرخه هستید، سریعاً این موضوع را بفهمید. به طور کلی شما بیشترین میکند، یک تخفیف در وقت مناسب میتواند سفارشهایی را به همراه داشته باشد که در دیگر زمانها امکان رخ داد\nن آن وجود ندارد. خوشبختانه سیستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) میتواند تمام اطلاعاتی که فروشندگان برای تحلیل الگوهای خرید مشتریان نیازمندند در اختیار آنها قرار دهد. بنابراین شرکت میداند که چه زمانی برای ارائه تخفیفهای مؤثر مناسب میباشد. دو موقعیت در کل دو زمان عمده و مشخص برای ارائه تخفیف
. زمانیکه این مهم به عنوان یک آیتم مجزا به فروش میرسد، توسعه دهندگان بر روی قدرت تحلیلی و انعطاف پذیری آن تأکید خاصی کرده و ادعا دارند که شرکتها میتوانند انباره دادهها (Data mining) و مدلهای پیشگویانه تحلیلی مختص به خود \nرا داشته باشند. استفاده از هر دو روش میتواند تأثیر بسزایی بر روی کیفیت و کارآمدی سیستم بازاریابی داشته باشد. مطلب مرتبط: مدیریت بازاریابی در Microsoft CRM موارد دیگر در کنار این نیازها، واحدهای بازاریابی میتوانند از ویژگیهای دیگری استفاده کنند که در بسته اصلی هر سیستم CRM ای وجود ندارد. مانیتورین\nگ فعالیتهای وب سایت، یکپارچه سازی شبکههای اجتماعی، ایجاد کمپین و پیگیری درآمد، پیگیری از طریق جریانهای کاری فروش و منطق تخصیص هدایت سفارشی، نیازهای عمومی واحدهای بازاریابی در یک سیستم CRM میباشند. بازاریاب ها باید فهرستی از موارد موردنیازشان را دراختیار داشته باشند.بازاریابی برای یک سازمان مدرن \nبسیار حیاتی است. اما این امکان وجود دارد که بیش از حد فعالیتهای بازاریابی داشته باشید. شما همانطور که ممکن است محصولات و یا خدمات خود را کمتر بازاریابی کنید ممکن است افراط هم بکنید. عواقب ناشی از بازاریابی افراطی بسیار بدتر است. اگر شما کم بازاریابی کنید، مشتریان بالقوه چیزی در مورد شما پیدا نمی کنن\nد و شما فروش را از دست می دهید. اگر به صورت افراطی هم بازاریابی کنیو توضیح داد که مایکروسافت چگونه میتواند \nبه مشتریان salesforce.comکمک کند تا تجربه ای جدید در محیطهای ابری و موبایل داشته باشند. با رشد روزافزون Microsoft Office 365و Azureمایکروسافت با استفاده از لایسنس های مبتنی بر عضویت که بهصورت ماهانه پرداخت میشوند، توانست پیشرفت بزرگی را در محیطهای مبتنی بر رایانش ابری صورت دهد. برنامه بنیوف این \nاست که با ایجاد پلی میان این دو شرکت، خدمت موثری را به مشتریان خود کرده و با کمک پلتفرمهای مختلف مایکروسافت بهره وری آنان را افزایش دهد.برنامه موبایل Salesforceاگرچه برنامه Salesforce1در دو پلتفرم Android وiOSطراحی شده است، اما با این شراکت امکان طراحی برنامه موبایل تحت پلتفرم Windows Phone 8.1 فرا\nهم شده و نیز به مشتریان این امکان را می دهد که از طریق دستگاههای ویندوز به Salesforce دسترسی داشته باشند. رونمایی از این برنامه بعدها در این سال ارائه شده و نسخه نهایی آن در سال 2015 منتشر خواهد شد. ارائه این نرم افزار در دستگاههای مبتنی بر ویندوز به آن دسته از شرکتهایی که تنها محصولات مایکروسافت\nرا به فروش میرساند اجازه می دهد که با Salesforce1 خود را تطبیق دهند. alesforce و Office 365این شراکت قابلیت عملکرد متقابل بین Office 365 و Salesforce.com را فراهم می آوردتا دسترسی به اطلاعات و محتوای موردنیاز برای فروش، خدمات و بازاریابی را بهصورت د.برای مثال، این مهم است که میزان حجم تماس مرکز تلفن Call Center خود را مدیریت کنید. متریک منطقی این است که هر نماینده خدما\nت به مشتری (CSR (Customer Service Representative چه میزان زمان را برای هر تماس صرف میکند.متاسفانه متریک زمان باعث میشود که CSR ها خیلی سریع به تماس پایان داده و در اغلب اوقات مشتری را با سؤالات بی پاسخ رها کنند. این رویکرد نامناسب باعث آسیب زدن به میزان رضایت مشتری شده و میتواند رابطه موجود بین م\nشتریان را از بین ببرد.ک متریک خوب اهداف کسب و کار شما را پشتیبانی میکند درحالیکه متریکهای بد در مقابل آن عمل کرده و متریکهای متوسط یا غیرمرتبط نیز تنها زمان را هدر میدهند. همچنین متریکهای خوب، شفاف و قابل درک هستند. بین متریکها و نتایج موردانتظار باید رابطه ای مستقیم و واضح وجود داشته باشد.\nمتریکها ظاهری فریبنده داشته و این امکان وجود دارد که برای پیدا کردن بهترین متریک به راحتی در دام بیافتیم. اما در مورد متریکها، بهترین بودن میتواند عامل خطرناک و مخربی باشد و ممکن است در هنگام پرداختن به موارد حاشیه ای به راحتی به دام بیافتید. آنچنانکه متریکهای به دست آمده آنقدر پیچیده خواهند بود\nکه هر کسی قادر به درک آنها نخواهد بود. بدتر از همه اینکه اعمال تغییر در کارایی موردنظر منجر به ایجاد تغییر در متریکها نخواهد شد. این عامل باعث میشود که مدیران و کسانی کهدر کل زمانیکه در مورد تعداد مراحل قیف فروش صحبت میکنیم، هرچه این تعداد کمتر باشد بهتر است. با این وجود برای تعریف فرایند فروشتان نیاز به مراحل کافی دارید.زمانیکه در حال از دست دادن درصد مش\nتریان احتمالی در هر مرحله از چرخه هستید، سریعاً این موضوع را بفهمید. به طور کلی شما بیشترین مقدار مشتری را در مرحله اول (مرحله "مشتری احتمالی") از دست میدهید و هر چه به جلو میروید این مقدار کمتر میشود. به همین خاطر است که نام قیف را بر آن نهادهاند.میزان درصدی که شما در هر مرحله از دست میدهید از\nکسب و کاری به کسب و کار دیگر متفاوت است. قانون کلی این است که شما برای هر فروش کامل به ده مشتری احتمالی نیاز دارید. با این وجود با کمی تجربه در بحث قیف فروش شما میتوانید درصد موردنظرتان را به دست آورید.این نرخ تبدیل یک متریک مهم و حیاتی برای فرایند فروش به حساب میآید. اگر شما نرخ تبدیلتان را بدان\nید میتوانید پیش بینی کنید که چه میزان فروش را باید انتظار داشته باشید تا بتوانید به تعداد مشتریان احتمالی دست پیدا کنید. در مرحله اول تا آنجا که میتوانید اقدام به جذب مشتری احتمالی کنید تا قیفتان از همان اول پر بوده تا فروش تا آخر قیف ادامه داشته باشد.توجه داشتن به تعداد در مرحله اول قیف فروش عامل\nمهمی به شمار میرود زیرا تمام فرایند فروش از آن نشأت میگیرد. سعی کنید قیفتان را همیشه پر نگه دارید و زم